به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در مراسم تحلیف، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا با صراحت اعلام کرد، هدف ثبت نامش در تاریخ بهعنوان «صلحآفرین» است؛ عنوانی که بهطور مستقیم وی را در تقابل با میراث جنگطلبانه رئیسجمهور پیشین قرار میدهد. ترامپ با افتخار به تلاشهایش برای برقراری آتشبس میان فلسطینیان و اسرائیلیها تنها یک روز پیش از مراسم تحلیف پرداخت.
وی در نشستهای خبری از ویرانیهای گسترده در نوار غزه سخن گفت و وعده داد، با همکاری شرکای منطقهای برای بازسازی این منطقه گامهای عملی بردارد. ترامپ تأکید کرد، استیو ویتکاف، فرستاده ویژهاش بهطور مستقیم بر اجرای توافق آتشبس نظارت خواهد داشت. ویتکاف نیز اعلام کرد، قصد دارد برای بررسی شرایط انسانی و ارزیابی ابعاد ویرانیها به غزه سفر کند.
گرچه برخی کشورها مانند بریتانیا بهطور نمادین صادرات تسلیحات خاصی را متوقف کردند و جو بایدن، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز صادرات یک هزار و 800 بمب ام کا ۸۴ را به حالت تعلیق درآورد، این اقدامات تأثیر چندانی بر روند جنگ نداشت
گرچه در ابتدا این مواضع به دلیل تلاش ظاهری برای کاهش آوارگی و گرسنگی مردم غزه با استقبال مواجه شد، اما درباره رنجهای مردم منطقه در ۱۵ ماه جنگ سخنی گفته نشد. در مقابل، ترامپ با جزئیات به معضلات اسرائیلیها پرداخت، ازجمله تصویری از زندانی زنی که انگشتش را از دست داده بود. این تأکید یکجانبه و بیتوجهی به مصائب فلسطینیان، موجی از انتقادها را برانگیخت و این رویکرد نامتوازن را بهعنوان یکی از تناقضهای برجسته در عملکرد ترامپ مطرح کرد.
رسانهها گزارش کردهاند، ترامپ و فرستاده ویژهاش رویکردی تهاجمی در مدیریت موضوعات منطقهای بهکار گرفتهاند، با تهدید و ارعاب به فلسطینیان فشار آوردند و با فشارهای پشتپرده، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را وادار به پذیرش توافق آتشبس کردند. جزئیات این توافق نشان میدهد نتانیاهو بدون دریافت امتیازاتی آن را نپذیرفت. ترامپ با صدور دستوری اجرایی، تحریمهای پیشین علیه شهرکنشینان و نهادهای مرتبط با شهرکسازی را لغو کرد. علاوه بر این، به نتانیاهو اجازه کامل داد عملیاتی به نام «شمشیرهای آهنین» را در کرانه باختری آغاز کند.
در جریان جنگ غزه، کمکهای تسلیحاتی از غرب، بهویژه ایالات متحده بدون وقفه ادامه یافت. گرچه برخی کشورها مانند بریتانیا بهطور نمادین صادرات تسلیحات خاصی را متوقف کردند و جو بایدن، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز صادرات یک هزار و 800 بمب ام کا ۸۴ را به حالت تعلیق درآورد، این اقدامات تأثیر چندانی بر روند جنگ نداشت. ماشین جنگی اسرائیل همچنان با بمباران گسترده از زمین، دریا و هوا تلفات زیادی برجای گذاشت و به ویرانیهای عظیمی در غزه انجامید.
این حملات تا اجرایی شدن توافق آتشبس ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ ادامه یافت. شواهد نشان میدهد یکی از مفاد پنهان توافق، لغو ممنوعیت استفاده از بمب های ام کا ۸۴ بوده است. روز جمعه مقام های اسرائیلی اعلام کردند، دولت ترامپ دستور تعلیق بایدن را لغو کرده و محموله جدیدی از بمبها در راه اسرائیل است.
چنین تصمیماتی همراه با انتصاب مقام هایی با مواضع آشکارا طرفدار اسرائیل، ترامپ را بهعنوان همسویی با پروژههای افراطی صهیونیستها نشان میدهد. شواهد بیشتری از این موضع در بیانیه کاخ سفید ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵ دیده میشود. این بیانیه از گفت وگوهای ترامپ با پادشاه اردن برای انتقال بخشی از ساکنان غزه به اردن و کشورهای همسایه خبر میدهد. همچنین برنامههای مشابهی برای گفت وگو با رئیسجمهور مصر در نظر گرفته شده است. سیاستمداران افراطی اسرائیل بلافاصله از این بیانیه استقبال کردند و آن را تحقق طرحهای دیرینه خود دانستند.
پروژههای مربوط به جابهجایی و آوارگی فلسطینیان گرچه گاه آشکار و پنهانی اجرا شدهاند، موضوعی جدید در تاریخ مناقشه فلسطین و اسرائیل نیست. از سال ۱۹۴۸ تاکنون، برنامهها و طرحهای مختلفی ارائه شده که برخی بهوسیله اقدامات نظامی و برخی دیگر به وسیله سیاستهای تدریجی همچون گسترش شهرکسازی و اعمال محدودیتهای شدید بر زندگی روزمره فلسطینیان پیش رفته و هدف این طرحها، واداشتن فلسطینیان به ترک وطن بوده است. با وجود همه این تلاشها، فلسطینیان همچنان در سرزمین خود استوار ماندهاند و حتی آوارگان فلسطینی نیز با وجود فشارهای بسیار، از پذیرش اسکان دائمی در کشورهای میزبان خودداری و همواره بر حق بازگشت به سرزمینشان تأکید کردهاند.
اردن که از «روز نکبت» سال ۱۹۴۸ بزرگترین جمعیت آوارگان فلسطینی را در خود جای داده، همواره از سوی صهیونیستها بهعنوان جایگزینی برای سرزمین فلسطینیان پیشنهاد شده است. در واکنش به اظهارات ترامپ، اردن برخلاف مواضع گذشته اش که معمولاً با بیانیههای تند همراه بود، سکوت اختیار کرده؛ سکوت عجیب در حالی است که اردن پیشتر در برابر طرحهای نتانیاهو برای آوارگی فلسطینیان غزه علنی مخالفت کرده بود.
موضع قاهره و عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر همچنان نامعلوم است. وی که پیشتر نقشی در «معامله قرن» ایفا کرده بود، در آغاز درگیریهای اخیر چنین طرحهایی را رد و تأکید کرد، اگر اسرائیل قصد جابهجایی فلسطینیان دارد، باید آنان را درون سرزمین فلسطین اسکان دهد تا پس از پایان درگیریها، به خانههایشان بازگردند.
سازمانهای بینالمللی و منطقهای نظیر سازمان ملل متحد، اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا و سازمان همکاری اسلامی همچنان سکوت اختیار کردهاند. هیچیک از این نهادها بیانیهای در محکومیت پروژههای جابهجایی صادر نکرده یا واکنشی قاطع نشان ندادهاند. در این شرایط، بازگشت دهها هزار فلسطینی به خانههای ویرانشده شان در شمال نوار غزه پیامی واضح و محکم به این پروژههاست. مردم با تحمل 15 ماه بمباران سنگین و شرایط سخت زندگی بدون برق، آب و سرپناه، همچنان بر حق بازگشت به خانههای هرچند ویرانه شان پافشاری میکنند و هیچگونه جایگزینی نمیپذیرند.
بهترین راه برای مقابله با چنین پروژههایی، تقویت توافق آتشبس به وسیله تلاشهای بینالمللی است. این تلاشها باید شامل امدادرسانی گسترده انسانی، ساخت مسکنهای موقت، بیمارستانهای سیار، تعمیر زیرساختهای برق و آب و اعزام تیمهای پزشکی تخصصی باشد. این اقدامات نهتنها میتواند استانداردهای اولیه زندگی را بازگرداند، بلکه به فلسطینیان کمک میکند در سرزمین خود باقی بمانند و در برابر سیاستهای آوارگی مقاومت کنند.
موضع قاهره و عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر همچنان نامعلوم است. وی که پیشتر نقشی در «معامله قرن» ایفا کرده بود، در آغاز درگیریهای اخیر چنین طرحهایی را رد و تأکید کرد، اگر اسرائیل قصد جابهجایی فلسطینیان دارد، باید آنان را درون سرزمین فلسطین اسکان دهد
پس از تجربه ویرانیها و آوارگیها در نوار غزه، ضروری است جامعه بینالمللی برای بازسازی این منطقه و حمایت از مردم آن اقدام کند. برگزاری کنفرانس بینالمللی یا منطقهای که بتواند اقدامات عملی برای امدادرسانی اضطراری و بازسازی را هماهنگ کند، میتواند همان امیدی باشد که ساکنان غزه به آن نیاز دارند. چنین گامی نهتنها پیام روشنی به مردم غزه میفرستد که آنها در برابر این بحران تنها نیستند، بلکه نشان میدهد جهان دیگر نمیپذیرد طرحهای تهاجمی و جنگطلبانه دوباره به اجرا گذاشته شوند.
طرحهای جابهجایی و آوارگی فلسطینیان که به تازگی بار دیگر مطرح شدهاند، یادآور همان ذهنیت گذشته است که بارها شکست خورده بود. از «روز نکبت» سال ۱۹۴۸ چنین تلاشهایی برای خالی کردن سرزمین فلسطینیان از مردم بومی همواره با مقاومت مواجه شده است و فلسطینیان، با تمام فشارها، هرگز از سرزمینشان دست نکشیدهاند. تلاش برای جابهجایی اجباری آنها تنها به شعلهور شدن درگیریهای جدید منجر میشود و ثبات منطقه را بیش از پیش به خطر میاندازد.
تصمیمات اخیر دولت ترامپ که از طرحهای نتانیاهو برای بازگشت به جنگ و آوارگی فلسطینیان حمایت میکند، در تضاد کامل با هرگونه چشمانداز واقعی صلح است. تجهیز ارتش اسرائیل به بمبهای مرگبار، پیشبرد طرحهای جابهجایی و تلاش برای تحمیل واقعیت جدید در کرانه باختری، همگی نشان میدهد این سیاستها نه برای پایان دادن به درگیری، بلکه برای افزایش آن طراحی شدهاند.
با وجود فشارهای بینالمللی، مردم فلسطین همچنان به مقاومت ادامه میدهند. آنان در شرایطی سخت، بدون امکانات اولیه و زیر بمبارانهای مداوم نشان دادهاند هیچ چیزی نمیتواند تعلق آنها به سرزمینشان را تغییر دهد. مردم آمادهاند خانهها و زندگیهای ویرانشدهشان را از نو بسازند و در برابر هرگونه تلاشی برای محرومکردن آنها از حق بازگشت و زندگی در سرزمینشان، مقاومت کنند.
اگر دولت ترامپ واقعاً خواهان صلح و امنیت پایدار در منطقه است، باید از حمایت پروژههای شکستخورده جابهجایی و آوارگی دست بردارد و به جای آن بر حمایت از توافق آتشبس و ایجاد شرایطی برای بازسازی نوار غزه تمرکز کند. صلح تنها زمانی ممکن است که تمامی طرفها حق حیات، کرامت و بازگشت به سرزمین خود را به رسمیت بشناسند و به دنبال راهحلی عادلانه و پایدار برای این مناقشه باشند.